پیکانِ متمدن تمدنِ پیکانی پیکانی متمدن

 

به نام خداوند بخشنده و مهربان
خداوند جسم و خداوند جان
خداوند دریا خداوند بر
خداوند دنیا ،جهان دگر

با درود و سلام مجدد خدمت خوانندگان ارجمند و گرامی ؛

…ادامه ⬇⬇⬇⬇

🔴بخش اول :پیشرفت روستا حتمی است

در نخستین مورد این اصل را در نظر خواهیم گرفت که پیشرفت و کمال یک فرآیند قطعی و حتمی است زیرا فلسفه آفرینش و خلقت ،ظهور و تجلی خداوند در قامت انسانهاست و مسیر حرکت جامعه در واقع فرآیند و حاصل این تجلی الهی است در ضمیر افراد جامعه،” و این ظهور و تجلی امری حتمی و در حال وقوع است” .

سرعت پیشرفت و کمال روستای پیکان و هر جامعه ای بستگی به کمال اعضای آن دارد ، هر چه صفات الهی در اعضای جامعه شکوفاتر شود آن جامعه در مسیر تمدن گام نهاده است و اعضای جامعه به همان نسبت انسانهای متمدنی خواهند بود .
تشکیل جامعه متمدن و آرمانی حاصل تجلی همین صفات است که با خواست و همراهی عموم اهالی و اعضا جامعه محقق خواهد شد

در این زمینه بهتر است وظیفه خود به عنوان انسان کمال طلب را در نظر گرفته ودر همه گزینه ها بهترین انتخاب و زیباترین انتخاب را داشته باشیم
تلاش و حرکت رهبران صالح و نیکوکار با همراهی عموم افراد ،جامعه ای را خواهد ساخت که تضمین کننده همه ارزشها و حقوق انسانی و برقرار کننده کامل ازادی ،عدالت ،کرامت ،محبت ،امنیت و رفاه شهروندان است .

برای ساخت یک جامعه متمدن باید انسانهای متمدن گرداگرد هم باشند و برای رسیدن به جایگاه انسان متمدن ، انسانها نیازمند یک الگوی کامل هستند که از این الگو در اینجا به نام انسان کامل یاد می کنیم تا افق دید روشنتری از انچه میخواهیم داشته باشیم

انسان کامل یک آرمان است که رسیدن به آن به عنوان هدفی برای انسان در نظر گرفته شده‌است. انسان کامل مضمونی است که در دیدگاه‌های فلسفی، عرفانی و تصوفی از اهمیت برخوردار است.
گستردگی نظریات مختلف در این‌باره مانع از تعریفی جامع برای انسان کامل شده‌است.
در همه فرهنگها، آیینها، مذهب‌ها و مکتبهای فکری و فلسفی بحث انسان کامل وجود دارد. بودا، کنفوسیوس، عیسی، محمد (ص)، زرتشت، افلاطون، نیچه و مارکس و متصوفه و عرفاً همگی از انسان کامل سخن گفته‌اند.
انسان کامل، در عرفان اسلامی، آینه تمام نما و مظهر ذات و صفات الهی است،نه تنها در اسلام که از دیدگاه دیگر ادیان ابراهیمی نیز قابلیت خدای گونه شدن در انسان وجود دارد.
او آفریدهٔ خداست اما آفریده‌ای خداگونه. او نائب خداوند در صفات و اخلاق اوست که دوگانگی در او نیست و با هویت الهی وحدت دارد و ازهمین‌رو چنین مقامی دارد.
از نظر برخی از اهل عرفان انسان کامل انسانی متخلق به اخلاق الهی و متحقق به اسم جامع الله است که پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک در او به کمال رسیده و علم او به شریعت، طریقت و حقیقت قطعیت یافته‌است.چنین انسانی علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، واسطه میان حق و خلق و خلیفه بلامنازع خداوند است.

در زیر به برخی از کمالات انسانی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه اشاره می کنیم ؛
در آیه ۱۷۷ سوره بقره
خداوند در این آیه می فرماید:« لَّیسَ ٱلْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ ٱلْمَشْرِقِ وَٱلْمَغْرِبِ وَلَکنَّ ٱلْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلْیوْمِ ٱلْءَاخِرِ وَٱلْمَلَئِکهِ وَٱلْکتَبِ وَٱلنَّبِینَ وَءَاتَی ٱلْمَالَ عَلَی حُبِّهِۦ ذَوِی ٱلْقُرْبَی وَٱلْیتَمَی وَٱلْمَسَکینَ وَٱبْنَ ٱلسَّبِیلِ وَٱلسَّائِلِینَ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوهَ وَءَاتَی ٱلزَّکوهَ وَٱلْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُوا وَٱلصَّبِرِینَ فِی ٱلْبَأْسَاءِ وَٱلضَّرَّاءِ وَحِینَ ٱلْبَأْسِ أُولَئِک ٱلَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک هُمُ ٱلْمُتَّقُون

َ نیکی (تنها) این نیست (که به هنگام نماز) صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکی (و نیکوکار) کسانی هستند که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده اند، و مال خودرا با علاقه ای که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق می کنند، نماز را بر پا میدارند، و زکات را می پردازند و به عهد خود به هنگامی که عهد بستند وفا می کنند، در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ استقامت به خرج می دهند، اینها کسانی هستند که راست می گویند.»

امیرمؤمنان علی علیه السلام در توضیح ویژگی های انسان کامل در قالب شرح حال یکی از برادران دینی شان چنین فرمود: «در گذشته، برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود؛ چون دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود و از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی یافت، آرزو نمی کرد و آنچه را می یافت زیاده روی نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود؛ اما گاهی که لب به سخن می گشود، بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند. به ظاهر، ناتوان و مستضعف می نمود؛ امّا در برخورد جدّی، چونان شیر بیشه می خروشید، یا چون مار بیابانی، به حرکت در می آمد… آنچه عمل می کرد، می گفت و بدانچه عمل نمی کرد چیزی نمی گفت… پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش های اخلاقی و رقابت با یکدیگر در کسب آنها».

پرهیز از دنیا و دوری از ظواهر فریبنده آن، سیره و روش اصلی انسان های کامل است.
امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره فرمود: « گروهی از مردم دنیا ،دنیا پرست نیستند ،در دنیا زندگی می کنند، اما آلودگی دنیاپرستان را ندارند. در دنیا، با آگاهی و بصیرت عمل می کنند و در ترک زشتی ها، از همه پیشی می گیرند، بدن هایشان به گونه ای در تلاش و حرکت است که گویا میان مردم آخرتند. اهل دنیا را می نگرند که مرگِ بدن ها را بزرگ می شمارند؛ امّا آنها مرگِ دل های زندگان را بزرگ تر می دانند».

امیرمؤمنان علی علیه السلام در توصیف پرهیزکاران که برجسته ترین نمونه انسان های کامل اند، چنین فرمود:

«از نشانه های پرهیزکاران این است که او را این گونه می بینی:
در دینداری نیرومند،
نرم خو و دوراندیش است
دارای ایمانی سرشار از یقین؛
حریص در کسب دانش؛
با داشتن علم، بردبار؛
در توانگری، میانه رو؛
در عبادت، فروتن؛
در تهی دستی، آراسته؛
در سختی ها بردبار؛
در جستجوی کسب حلال؛
در راه هدایت، شادمان
و از آزمندی به دور است. اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری و شب را به روز می آورد با یاد خدا. شب می خوابد اما ترسان؛ و برمی خیزد؛ شادمان. ترس برای اینکه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است».

بازدیدها: ۸۵

 
اشتراگذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.