ما روزه شکستیم ولی دل نشکستیم
“حسین بن منصور حلاج را درظهر ماه صیام از کوی جذامیان گذرافتاد.
جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند. حلاج برسفره آنها نشست و چند لقمه بردهان برد.
جذامیان گفتند: دیگران بر سفره ما نمی نشینند و از ما می ترسند، حلاج گفت؛ آنهاروزه اند و برخاست.
غروب هنگام افطار حلاج گفت: خدایا روزه مرا قبول بفرما. شاگردان گفتند: استاد ما دیدیم که تو روزه شکستی.
حلاج گفت: ما مهمان خدا بودیم. روزه شکستیم, اما دل نشکستیم….
”آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم’
شاه نعمت الله ولی
بازدیدها: ۱۶۱۵۲
سلام بدبخت مردمی که منصور حلاج مرادشان باشد وازشخص ملحدی که ادعای خدایی میکرد پند بیاموزند
سلام
ممنون از توجهتون
هر کسی در ظن خود جوینده راه
این یکی در بزم و آن یک در گناه
وان دگر خیری رساند بر عدو
دیگری بر دوست آرد شکوه ها
دل بباید آینه کرد و بدید
هر چه را دیدیم آن است روح ما
فی البداحه بود نقصانش را به کمال ادراک خود ببخشید
م پ بهرام (ققنوس)
”آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم’
این شعر از مولانا نیست و از سروده های شاعر معاصر نظمی تبریزی میباشد.
منصور حلاج ادعای خدایی نکرد اون داشت چیزی رو میگفت که از درک مردم عامه خارج بود اناالحق خدا میگه هربنده ای که مومن واقعی باشه (کسی که خدا رو به درستی درک کرده) با چشم من میبیند با گوش من میشنود و با زبان من سخن میگوید
اصل روزه بر این است که از گناه دوری بشه و یکی از گناهان دل شکستن است
امااااا دل داری به چه قیمت؟؟ به قیمت شکستن واجب الهی ؟
اون میتونست یک روز دیگه به یک نحو دیگه دل بدست بیاره ثانیا جذامی که امر واجب خداوند مهربان را میشکنه ، جلب رضایتش مهم نیست اصلا .…