شعر زبانحال یه معتاده با گویش ساده
جوون بودم و شاد بودم
ازغصه ها آزاد بودم
مغرور و شاد و خوشحال
خوش تیپ و خیلی باحال
حیفش که من تنها بودم
تنها تو این دنیا بودم
دوست و رفیق نداشتم
به دنبالش میگشتم
یه روز …
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...