روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
آن طرف تر تک کلاغی به هوا خواست
این پرید و آن پرید ،هر دو پریدند،ولی
این سیه آن هم سیه، هر دو سیاهند ،ولی
این یکی… ادامه مطلب ...
دو سه روز هم از نیمه شعبان گذشت ،جمعه هم گذشت،اما نیامد
پس حاصل آن همه هیاهو چه شد
آن شادیها ،نور بارانها ،یا حجت ابن الحسن ها،العجل ها چه شد،امسال که بر بامها هم فریاد ادرکنی… ادامه مطلب ...
نصفه شب از خواب پریدم و نگاهی به ساعت کردم و هوس نماز شب کردم،دروغ چرا، حسش بود اما حالش نبود
خواستم بازم بخوابم که یهو خندم گرفت و شروع کردم به حرف زدن با خدا
گفتم خدا،خدایی… ادامه مطلب ...
سلام و درود
درود بر همه ی پیکانی ها
همه ی اونایی که به پسوند پیکانی متصل به فامیلشون می بالند
همه ی اونایی که هنوز پرسشت تموم نشده بچه کجایی؟ نام زیبای پیکان رو به زبون… ادامه مطلب ...