پشت پرده منبر انگلیسی حجت الاسلام جعفری-خاطرهای شیرین

رئیس و هیئت رئیسه ی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را برده بودم
دیدار خصوصی مقام معظم رهبری که دوشنبه ها بود ؛ بعد از این که من آقای دکتر جمشیدی رئیس محترم دانشگاه و اعضای محترم هیئت رئیسه را به حضرت آقا معرفی کردم و پس از بنده آقای دکتر جمشیدی صحبت کردند آقا لبخندی زدند و فرمودند :
“خب بحمدالله می بینم که رئیس دانشگاه و مسئول نهاد هم با هم خوبند”
با این جمله ی ایشان همه خندیدند و من و دکتر هم مصمم تر شدیم که باهم خوب بمانیم .
یادش بخیر دکتر نگذاشت در این پنج سالی که خدمتشان مهمان بودم به حقیر و خانواده ی ما سخت بگذرد. خب من اگرچه از توابع اصفهانم اما نه در شهر و نه در روستا منزلی نه خودم و نه پدر و مادرم (که پدر و مادر دوشهید بودند)نداشتیم ؛ وقتی هم که در عصر روز عاشورایی پدرم سرش روی زانویم به رحمت خدا رفت در روستا مستاجر بود ؛ دکتر جمشیدی در کوی اساتید دانشگاه منزلی در اختیارمان گذاشتند همسایه ی بسیار مهربانی داشتیم که شیرازی بود ؛ آقای دکتر جعفر زاده استاد زبان انگلیسی ؛ هم خودش فوق العاده خوش اخلاق و پر مهر و محبت بود و هم خانمش مونس خانواده ام ؛ یادم هست در اصفهان منبری داشتم در منزل یکی از دوستان جانباز قطع نخاع خودم آقای حاج اصغر آقا عبداللهی که از زمان شاه در یک گروه چریکی به نام مهدویون باهم باصطلاح همرزم بودیم یکی از شبهای دهگانه ی منبر قرار بود گروهی انگلیسی زبان در روضه حضور داشته باشند من که بلد نبودم انگلیسی صحبت کنم متنی را به آقای دکتر جعفرزاده دادم و گفتم امشب یک گروه مستمع انگلیسی زبان داریم لطفا برایم ترجمه کنید تا در مجلس برایشان بخوانم ایشان هم زحمت کشیدند و من هم ادای امام جمعه ی تهران را درآوردم که بخشی از خطبه را به عربی می خواندند ، آن شب مستمعین خیال کردند من چیزی بارم هست در حالی که پشت صحنه همان دوست شیرازی بود.
واقعا خیلی وقتها یک کسی مورد عنایت مردم قرار می گیرد در حالی که او خودش کاره ای نیست
مثل بازیگری که گل می کند ولی نویسنده و کارگردان نقش اصلی را داشته اند.
واقعاً غیر از کارگردان جهان چه کسی خبر دارد که پایان این فیلم زندگی ما به کجا ختم می شود؟(۱)

پی نوشت:
۱) برگرفته از خاطره های شیرین ۳ کانال ایتای آثار جعفری

بازدیدها: ۹۰

 
اشتراگذاری
2 دیدگاه ها
  1. ناشناس نوشته:

    دمت گرم حج آقا

     
  2. ققنوس نوشته:

    قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ《 تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ 》بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ

    * ترجمه

    بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر کس (طبق مصلحت و حکمت خود) بخواهى حکومت مى ‏دهى و از هر کس بخواهى حکومت را مى‏ گیرى و 《هر که را بخواهى عزّت مى ‏بخشى و هر که را بخواهى ذلیل مى ‏نمایى》، همه خیرها تنها به دست توست. همانا تو بر هر چیز توانایى.

    هر کس براى خداوند تواضع و فروتنى کند، خداوند او را عزیز مى ‏کند و هر کس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل مى‏ گرداند.

    در بازی زندگی همه بازیگریم
    جبر زمان و مکان بدترین نقشها را در این بازی به برخی انسانها میده مثل زندان بانی ، ولی بر خلاف انسانها که بهترین نمره را به بهترین نقش و بهترین بازی میدن خداوند بهترین نمره را به بازیگری میده که حتی در بدترین نقش بهترین انسان بوده باشه.

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.