شعر زبان حال عزیز ازدست رفته+زبان حال پدر

زبان حال عزیز ازدست رفته

بابا ببین امیر تو با بدنی سرد خوابیده
صدای آه و ناله نیست ساکت و بی درد خوابیده

چقدر به خاطر پدر سختی کشیدی این دو سال
من راضیم به قسمتم تو هم حلال کن حلال

دوسال پا بند منی با غصه درگیر شده ای
بزار تا خوب ببینمت بابا چقدر پیر شده ای

خوب میدونم تو این دوسال چقدر تو اضطراب بودی
یا دنبال دارو بودی یا دنبال جواب بودی

تحمل این همه درد ساده نبود برای من
دو سال درد کشیدم و در نیومد صدای من

هر بار که گفتم شیمی درمانی مرا از عذاب میده
گفتند دیگه آخرشه این بار دیگه جواب میده

تا کی باید درد بکشم تا کی بسوزم توی تب
بعد دوسال تازه می خوام به خواب خوش برم یه شب

راستش دیگه از اون همه درد و بلا خسته شدم
چند وقتی بود که چشمام و به زندگی بسته بودم

زبان حال پدر

امیر من عزیز من فدای روی ماه تو
حقت نبود این همه درد آخه چی بود گناه تو

بابا فدای خوی تو بابا فدای صبر تو
باور نمیکردم یه روز بیام کنار قبر تو

چقدر بده واسه بابا دنیا براش خراب میشه
وقتی میبینه بچه شو ذره به ذره آب میشه

تو این دو سال سهم تو جز غصه و بیماری نبود
ببخش عزیزم بابا تو که خوب پرستاری نبود

شب ها که میگفتی بابا بشین کنار بسترم
من پرسیدم حال تو را دروغ میگفتی بهترم

پاشو عزیز من پاشو ،پاشو، توراخدا امیر
ببین رفیقات اومدن پاشو برو سالن بگیر

اون که به آخر میرسه همین روزا صبر منه
همین بغل کنار تو جای منه قبر منه

قرار نبود عزیز من بدون من جایی بری
باید میبردی بابا تو نه اینکه تنهایی بری

حسن مجیدی

۱۳۹۹/۲/۱۶

بازدیدها: ۲۲۹