بنده ی نقدی و خدای چکی

به گمان خود ادعا دارد که به خدا امید وار است!به خدای بزرگ سوگند !که دروغ می گوید ،چراکه امیدواری در کردارش پیدا نیست .پس هرکس به خدا امید وار است ،امید باید در کردارش هم نمایان شود .هر امید واریی جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است و همین پشتوانه ی محکمی است که رزمندگان اسلام با دست خالی دربرابر دشمن تا دندان مسلح می ایستند و یا از پول قدرتمندان هراسی ندارند.

گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید وار هستند مثلا بهشت رفتن را به امید خدا سپرده اند ودرکارهای کوچک به بندگان خدا امید وار هستند مثلا در مورد در استخدام شدن دل به سفارش فلان آدم دارند و در جلب نظر آن سفارش کننده بسیار تلاش می کند .پس در اینجا حق بنده را ادا می کند ولی حق خدا را بر زمین می گذارد .یعنی در ادای حق خدا کوتاهی می شود اما جلب نظر فلان رییس از نماز اول وقت ارجح تر است .

آیا می ترسی در امیدی که به خدا داری دروغگو باشی ؟ یا خدا را درخور امید بستن نمی دانی؟

امیدوار دروغین چون از بنده ی خدا می ترسد (مثلارییس فلان اداره) حق و احترام اورا چنان ادا می کند که حق پروردگار را ادا نمی کند .ترس از بنده را آماده و شدنی می داند مثال می گوید اگر فلانی سفارشم را نکرد فلان زمین یا وام یا….به من نمی دهند .پس حکم خداوند که آقا این زمین حق تو نیست را زیر پا می گذارد و امید به خدا را چک می دهد ولی امید به بنده خدا رانقدی حساب می کند .

واینگونه است که دنیا پیش چشمش بزرگ می شود و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان می شود به طوریکه دنیا را برخدا مقدم می شماردو جز دنیا به چیز دیگری نپردازد و بنده دنیا شود …

  • برگرفته از خطبه ۱۶۰نهج البلاغه

بازدیدها: ۷۵

 
اشتراگذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.