اندر حکایت صف کشیدنامون

حالا که به لطف خدا و همت یه عزیزی بستر مهیا شده و به لطف عزیز دیگه ای بازار خاطره نویسی داغ
فرصت رو مغتنم شمردم که گر چه خاطره ی خاص و بدرد بخوری از خودم تو چنته ندارم اما خاطره ای از عزیز دیگه ای بگم اندر حکایت صف کشیدنای ما ایرانیای عزیز،معزلی که گویا تمام شدنی نیست
ایشون تعریف میکردند تو ایام جنگ که یه سری تو جبهه ها جانفشانی میکردند من مونده بودم و صدها جاروی دستی که برا فروش به بازار روز اورده بودم و کسی زیر بار خرید نمیرفت
نزدیک ظهر شده بود و حسابی از کسادی بازار درمونده،پیرزنی زرنگ و دنیا دیده به حال زارم پی برد و جویای احوال شد که چرا پریشونی ،منم سریع آهی کشیدم و قصه رو گفتم
پیرزن که انگار دلش به حالم سوخته بود و از طرفی دلش هوای جارو مفتی کرده بود شرط گذاشت چند تا جارو مجانی بگیره و در عوض همه ی جارو ها رو به فروش برسونه
من که پیش پیش میدونستم پیرزن باخته و عمرا بتونه جارو ها رو بفروشه،تو دلم نیشخندی بهش زدم و قبول کردم
پیر دنیا دیده و زرنگ محله چادر به کمرش بست و بالای ماشین رفت و داد زد ،آهای مردم توجه کنید ،توجه کنید،جارو سهمیه ای رسید اما هر نفر یکی بیشتر نمیتونه بخره ،تا ماه آینده هم خبری از سهمیه نیست
من که پاک گیج شده بودم و از طرفی خنده ام گرفته بود ،سر جام میخ کوب شده بودم و جمعیتی رو که صف کشیده بودند و برا خرید جارو لح لح میزدند باورم نمیشد،اما حقیقت بود وصف هم واقعی
اونروز خندیدم و از فروش جاروهام خوشحال،اما از روزای بعد وقتی خودم رو تو صفهای دیگه میدیدم و عمرم رو میدیدم که به همین سادگی طلف میشه به یاد همون خاطره ی بامزه و به یاد موندنی هم گریه میکردم
امید اینکه روزی برسه که اونقدر به اقتصاد و اقتصادیها ایمان داشته باشیم که هیچ شایعه ای ما رو به دل صفهای طویل نکشه
و البته به عمل کار بر آید

بازدیدها: ۱۱۴

 
اشتراگذاری
4 دیدگاه ها
  1. کیوان نوشته:

    اگر اقتصاد و اقتصادیها اینه که دولت لیبرال روحانی ایجاد کرده باید شاشید به اقتصاد اقتصادانهاش.
    و ما مردم حقمونه.باز به وقتش گول امثال روحانی رو خواهیم خورد.

     
  2. ققنوس نوشته:

    گول امثال روحانی را نمیخوریم جبر اون افرادی را تحمل میکنیم که به برکت عبا و عمامه ی شیاطین را شیاطین انسی را تایید صلاحیت میکنند
    وقتی جهل قضاوت را به نشانه ها محول کنه
    شیاطین بر نشاته ها و علائم سیطره خواهند یافت و کار انسان و انسانیت را به ورطه سقوط خواهند برد

     
  3. سلیمانی نوشته:

    از طرف ابرقدرتهای دنیا تهدید به جنگ میشیم مردم نه تنها واهمه ای به دل راه نمیدن بلکه واسش جک میسازن
    اما کوچکترین شایعه ی اقتصادی نتیجش هجوم مردم به فروشگاه ها میشه
    این نتیجه عملکرد بد مسئولین اقتصادیمونه

     
  4. ققنوس نوشته:

    و اما اندر حکایت صف کشیدنامون
    صف جز جدا ناپذیر جامعه ماست
    حتما میپرسید چرا ؟
    از کودکی وقت تنبیه بچه ها را به صف میکردند
    وقت تغذیه بچه های دانش اموز را به صف میکردند
    وقت خروج از مدرسه بچه ها را به صف میکردند
    وقت ورود به کلاس بچه ها را به صف میکردند
    وقت نماز جماعت بچه ها را به صف میکردند وقت صبحگاه بچه ها را به صف میکردند وقت سوار شدن به اتوبوس بچه ها به صف میشدند
    تو نونوایی همه به صف بودیم

    بله دوستان عزیز صف چیزی هست که از گذشته های دور و در سیستم اموزشی ما نهادینه شده ولی خود کلمه صف محتوای بدی نداره و یکی از ملزومات زندگی مدرنیته امروزیه

    ولی وقتی اسم صفهای طویل میاد باید مشکل را در جای دیگه پیگیری کرد در جایی فراتر از عادت من و شما
    در جایی که سهوا و عمدا با کمبودها نسبت به نیاز عمومی مردم را به صف میکشند تا خود را تبرئه کنند
    یادمه یه روزی صف نانوایی آقا سید مرتضی اونقدر شلوغ بود که باید نامنویسی میکردند و در آخر شب هم به نصف جمعیت نون نمیرسید

    پس چرا الحمد الله امروز اینجور نیست
    چون در دراز مدت مدیریت عمومی رو به نان خانگی و مغآزه ای اورده وگرنه الان هم نانواییها جای سوزن انداختن نبود و چه بسا با کمبود نان مواجه بودیم

    بله میشود ولی نمیخواهند
    وقتی یک bmw از مدلهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ با پوند ۲۷۰۰۰ تومان از ۵۰ میلیون تا ۱۵۰ میلیون تومن قیمت بر میداره ولی وقتی میاد داخل کشور چندین میلیارد قیمت میخوره البته که ایران خودرو و سایپا هم بیابونهای تهران و آمل و بابل و مرکز کشور را با لگنهاشون فرش میکنند و هر روز بر قیمت محصولاتشون میزارن و هر از گاهی با هزار شرایط مردم را به صف میکنند تا چند تا سکه را ازشون بگیرند و ….. بعدشم با صورت سرخ شده از پل رد بشن

    البته که اگه امروز نخرن فردا میگن یه سکه دو سکه شده و پس فردا دو سکه سه سکه

    مشکل از مردمی نیست که تو مایحتاج زنیشون موندن
    مشکل از انبارهاییسست که نه سر دارن و نه ته و مردم را در نیازهای اولیه شون نگه داشتند

    یه بابایی میگفتند اگر نمیتونید مملکت را اداره کنید بربد کنار مردای مردش بیان

    یادش بخیر دولتمردامون شدن بررره های سیاسی
    صبح پا میشن میرن مزرعه انرژی میدن با نگاهشون به اقتصاد

    خداوندا مملکت ما را از دروغ و خشکسالی محفوظ بدار

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.