پیکان رؤیایی

گرچه راه دور بود و گرما طاقت فرسا اما دوری از وطن عزیزم پیکان اونم بعد از چند سال امانم رو بریده بود

هر جور بود مهیای سفر شدم و قدم به راهی گذاشتم که برای رسیدن به مقصدش لحظه شماری میکردم
بالاخره یواش یواش انتظار داشت به پایان می رسید، سه راهی نیک اباد پیچیدم سمت راست
وااای چه عظمتی ،اصن انگار همه چی عوض شده بود،یه لحظه فکر کردم راه رو اشتباه اومدم اما تابلوی خوش آمدید به روستای پیکان شکّم رو بر طرف کرد ،جاده نبود که اتوبان دو طرفه بود ،دو طرف بلوار کشی واطراف تا چشم کار میکرد صحراهای سر سبز

بلوار وسط هم با رقص بیدهای مجنونش دل رو میبرد
ورودی روستا پارک های عظیمی در دو طرف ساخته بودند که جون میداد واسه استراحت و تفریح ،صدای شادی بچه ها از همون اول خستگی راه رو از تنم بیرون کرد
از همون دور گنبدها و مناره ها خودنمایی میکردند یکی از دیگری بزرگتر و زیباتر

ورودی روستا فلکه عظیمی طراحی کرده بودند که نظیرش رو هیچ جای دنیا ندیده بودم و البته با شکل هندسی عجیبی که هیچ اسمی نتونستم روش بزارم
هنوز فلکه اولی رو رد نکرده بودم که دومی با زیباییش انگار سحرم کرد و مجبورم کرد دیوانه وار چند بار دورش بگردم چه نور پردازی شکیلی چه آبنمای عظیمی و چه فضای سبز با گلهای رنگارنگی
دیگه خبری از کوچه های خاکی نبود وخیابانها همه اسفالت و مزین به نامهای زیبا شده بود تابلوها خیلی راحت هدایتت میکرد به اماکن تفریحی و مذهبی و تاریخی،یک یک ویرانه های باستانی رو با بازسازی زیبا و با سلیقه شون تبدیل کرده بودند به مرکز جذب توریست،حتی از آب انبار ها تو کوچه پس کوچه ها و حمامهای قدیمی و قنات ها هم غافل نشده بودند اما تابلویی که بیش ار همه جذبم کرد تابلویی بود که هدایتم میکرد به بازار بزرگ مسقف پیکان،پاک گیج شده بودم ،تا اونجا که میدونستم هیچ اثری از اون نمونده بود به دنبال تابلوها رفتم و رفتم تا بالاخره به ورودی بازار رسیدم،باورم نمیشد،طوری باز سازی کرده بودند که انگار اجدادمون از خاک سر بر اورده بودند و ساخته بودند ،بازار پر بود از مسافرایی که از اطراف به دیدنش اومده بودند،موج خوشحالی رو تو چهره ی کاسبا میدیدم،از خوشحالی تو پوستم نمیگنجیدم،میدونستم همه ی این تغییرات زیر سر شورا و دهیار فعال روستا بود،یاد این جمله افتادم که :من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
با خودم گفتم بزار همه فکر کنند دیوونه هستم،من باید همینجا وسط جمعیت داد بزنم و از شوراهای عزیز تشکر کنم
خودم رو وسط بازار رسوندم و داد زدم
آی مردم،من مسافر نیستم،من از همین خاکم اما باید بگم که همه ی این زیبایی ها و سازندگی ها رو مدیون عزیزانی هستیم که از جون و دل واسه شکوفایی روستا زحمت کشیدند،برا همین بر خودم واجب میدونم از همینجا داد بزنم ،ممنون شورای عزیز ممنون دهیار زحمتکش،با فریادای من بقیه هم شروع کردند به تشکر و قدردانی و همه داد میزدند (شوراها تشکر تشکر)
تو همین حال و هوا بودم که انگار یه چیزی همچین پشت سرم خورد که دنیا پیش چشمم تیره و تار شد،به زحمت چشمام رو باز کردم دیدم بابامه و در حالی که لگد رو گرفته تا از خواب بیدارم کنه داره داد میزنه: خبر مرگت شوراها که زمینت ندادن تشکر تشکر میکنی ،ورتمرگ برو دنبال کار ببینچه خاکی باید به سرت کنی،بدبخت زار و زندگیت رو بفروشی صد متر زمینت نمیدن،تشکر تشکر،والااااااااا
((خارج از داستان از همینجا بابت همه ی زحمتهایی که این چند سال شوراهای عزیز کشیدند تشکر میکنم و آرزو میکنم هیچ کم کاری تو دوران خدمت نکرده باشند چرا که اگه ما هم ببخشیم قطعاً خدا نخواهد بخشید))

بازدیدها: ۱۹۷

 
اشتراگذاری
5 دیدگاه ها
  1. ناشناس نوشته:

    آقای سلیمانی واقعا دمت گرم..شما باعث افتخار روستایی👏👏

     
  2. ناشناس نوشته:

    من واقعا در تعجب چه کسایی به شورا ها رای میدند.کسایی که قول زمین گرفتن..یا رای ندید یا درست انتخاب کنید.🙏🙏

     
  3. هم وطن نوشته:

    تازه آقای سلیمانی ته روستا نرسیدی البته حقم بهت می دم اینقدر جاذبه دیدی که وقتی برگشتی باید کتاب سفرنامه ی یک روز در ونیز را بنویسی جلو تر که بیایی پارک وحشت ساختند که هنرمندان هالیوودی اومدن دیند و گفتنتد فیلم دوم فرار از زندان الکاتراز دو را قراره تواین پارک بازی کنند چون جلوه های ویژه ی منحصر فردی داره که هیچ دکوراتر حرفه ای هم نمی تواند این نما ها را بازسازی کند .آفرین به قلمت دوست دارم از نزدیک ببینمت .ما گرفتار دیکتاتور هایی شدیم که قلم وقدم افراد خلاق را برنمی تابند وهنوز از جسم بی جان پیکان چشم برنمی دارند و حالا به رای کیسه ای و زمینی روی آورده اند .اما دلمان روشن است که این دوره قحط الرجال دوره ی قبلی نیست و ماستا را باید کیسه کرد .موفق باشید و قلمت بر صفحه همواره پررنگ وپرنفوذ باشد.

     
  4. ناشناس نوشته:

    سلام آقای سلیمانی مثل همیشه عالی
    انشالله همیشه تندرست باشید

     
  5. رسول سلیمانی نوشته:

    سپاس از لطف همگی
    ممنون که با همه ی ایرادایی که داره با حوصله میخونید و مورد لطف قرارم میدید

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.