پاسدار شهید محمدحسین فاتحی پدر دو شهید+زندگینامه
شهید محمدحسین فاتحی پیکانی در ١۶ اسفند ماه سال ١٣١٢ در پیکان به دنیا آمد.پدرش محمد و مادرش، بی بی نام داشت. تا ابتدایی خواند. پاسدار بود. سال۱۳۳۱ ازدواج کرد.حوالی سال ۱۳۴۰ ا به همراه همسرش فاطمه عابدی به یک اتاق ۱۲ متری به تهران میروند و اولین پسر آنها یعنی «محمد» زنده نمیماند و فوت میشود.
شهید محمدحسین فاتحی مرد کار بود. خشکسالی او را راهی تهران کرده بود تا بتواند مخارج خود و همسرش در تهران و مادر و خواهران یتیمهاش در پیکان را بپردازد؛ زغال و آرد و آذوقه برایشان تهیه میکرد و میفرستاد.
بعد از محمد، خدا فرزندان دیگری به آنها داد. «غلامرضا»، «داود»، «زهرا»، «ابراهیم» و آخرین آنها «معصومه» که در سال ۱۳۵۳ متولد شد.
مدّتها که گذشت که محمدحسین، نیسانی تهیه کرد و بوسیله آن امرار معاش میکرد. با شروع جنگ، او چند مرتبه به جبهه رفت و در سال ۱۳۶۰ در سن ۴۵ سالگی به صورت داوطلبانه به کشور لبنان اعزام شد تا در دوم تیرماه ۱۳۶۲ در دره بقاع به درجه رفیع شهادت نائل گردید. وی از ناحیه کمر و پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و روح پاکش به ملکوت اعلی پیوست. پیکر پاکش به دست همسرش در بهشت زهرا(س) و در قطعه ۲۸ ردیف ٨۰ شماره ۱۶ به خاک سپرده شد.
پشرش«غلامرضا» یک جورهایی فرزند اول بود، پسر ارشد خانواده. ۱۳۳۸ بدنیا آمده بود. تابستانها به پدر کمک میکرد؛ فلاکس کوچکی داشت که گاهی تابستانها، آن را برمیداشت و به بستنی فروشی میپرداخت، تا این چنین، از بار مالی و فشار کار پدر بکاهد.
بعد از انقلاب عضو سپاه شد و راهی جبهه. آخرین مسئولیت او قبل از شهادت، فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج ۸ امام رضا(علیه السلام) در باقرشهر بود و از همانجا برای آخرین مرتبه عازم جبهه شد تا اینکه در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۵ و در عملیات آزادسازی مهران شهید شد و به پدرش پیوست.
فاطمه(همسر شهید ابراهیم فاتحی)؛ غلامرضایش را هم خود و در پایین پای همسرش به خاک سپرد..
دو سال از شهادت غلامرضا میگذشت. تیرماه شده بود. ابراهیم که پسر کوچکتر محمدحسین و فاطمه بود در عملیات مرصاد حضور پیدا کرد تا در دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷ به پدر و برادر شهیدش بپیوندد.
چه کسی خبر دارد از دل فاطمه وقتی که دومین پسرش را هم با دست خود درجوار همسر و برادر شهیدش در قطعه ۲۸ ردیف ۷۸ به خاک سپرد؟
پی نوشت:
متن زندگینامه از سایت رجا نیوز
صفحه اطلاعات شهید محمدحسین فاتحی در سایت گلزار
صفحه اطلاهات شهید محمد حسین فاتحی در سایت گلزار ایثار
صفحه اطلاعات شهید غلامرضا فاتحی در سایت پیکانی ها(پسر بزرگ این خانواده)
صفحه اطلاعات شهید ابراهیم فاتحی در سایت پیکانی ها(پسر کوچک این خانواده)
صفحه گلستان شهدای مجازی روستای پیکان را اینجا ببینید.
شما در باره این شهید چه میدانید؟
خاطرات، زندگی نامه، عکس از شهید و یا دلنوشته و شعر و حرف دلتون رو در قسمت دیدگاه ارسال نمایید.
Views: 1184
سلام شهدای پر افتخار پیکان.
خانواده سه شهید هم در استان تهران و هم اصفهان از خانواده های شهدای شاخص هستند.
خانم عابدی نمونه بارز یک شیر زن ایرانی است.با دستان خود سه شهیدش را به خاک میسپارد…
من با اینکه تابحال این خانواده و فامیلهایشان را ندیده ام اما افتخار میکنم اهل پیکانم و این شهدا در گلزار پیکان یادبود دارند.
روحشون شاد.من بخاطرم فقط پسرهاش تهران دفنن و مزار ماحسین ماحان قاسم پیکومه.تشکر
باسلام و خدا قوت
در سایت رجانیوز که زندگی نامه این شهید از آنجا گرفته شده است؛ خاطره ای از همسر این شهید (خانم عابدی) است که بسیار خواندنی است.
عنوان این مطلب در سایت رجانیوز :تیر؛ ماهی برای سه جدایی که از جنس از دست دادن نبود.
.
در متن خاطرات و نوشته ها آمده است:
سال ۱۳۴۳ زمانی که غلامرضا در قنداق پیچیده میشد، محمدحسین تصمیم می گیرد که با خانواده، برای سرکشی و دیدار اقوام و آشنایان، به اصفهان بروند. پیش از آنکه به قم برسند، فاطمه میگوید:
ـ محمد! بهتر نیست، قم پیاده شویم و بیبی فاطمه معصومه(ع) را زیارت کنیم و بعداً به اصفهان برویم؟!
ـ چرا، پیشنهاد خوبی است، پیاده که میشوند، با شلوغی شهرـ در ادامه اعتراضات مردمی به توهین حکومت، نسبت به امام خمینی(ره)ـ مواجه میشوند، آن روز قم خیلی شلوغ بود؛ مردم به خیابانها ریخته بودند؛ تیراندازی…، دستگیری…، زد و خورد مردم با مأمورین و…
فاطمه میگوید:
آن روز قیامت بود. من موفق به زیارت بیبی نشدم؛ ولی دامنم را پر از سنگ میکردم و به انقلابیون میرساندم؛ شاهد کشت و کشتار مردم و روحانیّون در اطراف حرم بودم؛ همه چیز فراموشم شده بود؛ ناگهان به خود آمدم و دیدم قنداقه پسرم ـ غلامرضا ـ در بغلم نیست؛ باور کنید، نمیدانستم او را کجا جا گذاشتهام!
.
و از آنجا که خانم عابدی پیکر غلامرضای شهیدش را به آغوش کشیده و در خانه ابدی قرار داده حس این به آغوش کشیدن را مانند به آغوش کشیدن پس از پیدا کردن قنداقه غلامرضا در سال ۴۳ دانسته است.
(لینک خاطره در سایت رجا نیوز در متن معرفی شهید آمده است)
التماس دعا
سلام ب روح پاک مقدس این شهیدان بزرگ
بنده حقیر بارهاوبارها حاجت ومطلب خود رااز این پدربزرگوارودو شهیدش گرفته ام یادشان گرامی تا به ابد
حاجیه خانم فاطمه عابدی افتخار پیکان و پیکانیها
مثل همیشه نورالشهدا عالی است.
احسنت
میدان شهیدفاتحی تهران باقرشهر به نام پسر بزرگ است.غلامرضا.باقرآبادیا خیلی قبولشون دارند و احترام دارند. دمشون گرم و دمتون گرم.برای سلامتی خونواده شهدا بلند صلوات
انها که رفتند کاری حسینی کردند،انان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگر نه یزیدند
اقایون مسئولین پیکان اگه از خدا و شهدا خجالت نمیکشید از این مادر و دیگر مادرای داغ دیده خجالت بکشید که دسته گلاشون رو فرستادن تا ماها و البته بیشتر، شما و دیگر مسئولین اقایی کنید
ما زیاد از شما انتظار نداریم فقط به اندازه ای که فکر یه دریچه برا برداشت حقتون از بیت المال هستید که البته حقتون هست و مال پدریتون هست
تو رو خون شهدا،تو رو آه مادراشون و پدراشون،به همون اندازه هم فکر خدمت باشید
این منصفانس دیگه هم بخورید و حالشو ببرید هم خدمت کنید
سلام عزیزان این شهید عزیز خبلی کار گشا بود اگر کسی مشکلی داشت سعی میکرد تا حد امکان مشکل دا حل کند خیلی از کسااتی که اختلاف داشتند در گیری داشتند بینشان صلح آشتی بر قرار میکرد فرزندان رشیدی هم دونفرشان به فیض عظمای شهادت نائل گردیدند .همسر محترمشان که واقعا شیر زن عصوه صبر تقوا هستند روح این شهید وفرزندان دلاورش شاد وهمنشین شهدای کربلا باشند .انشا الله شادی روح همه شهدا صلوات حسین فاتحی فرزند شهید رضا فاتحی
درود بیکران بر شهیدان گلگون کفن درود خداوند بر دلاور مردان بی ادعا آنانی که از جانشان برای حفظ کیان کشورشان مردانه تا پای جانشان جنگیدن زبان قاصر است از رشادت این دلاور مردان روحشان با پیامبر اکرم ص محشور گردد انشالله