خواستم شعر بگویم دو لبت خامم کرد

نرگس چشم سیاه تو پشیمانم کرد

خواستم نقش زنم چهره زیبای تو را

قاب و قوسین دو ابروی تو حیرانم کرد

خواستم خنده کنم گریه امانم را برد

صوت قرآن تو یکباره غزلخوانم کرد

رقص بر نیزه که دیدست که من می بینم

شکن زلف تو اینگونه پریشانم کرد

خواستم بوسه زنم بر لب دلجوی تو لیک

رگ گردن به صدا آمد و مهمانم کرد

شاعر : محمد علی عباسی