شیطان،عزیزم،من بی وفا نیستم

حس لعنتی ،مرا مفریب،زهی خیال باطل که چون کوفه بودم و کوفی زیر آن طومار لعنتی را امضا میکردم،من منم،هیهات اگر پشت مسلم را خالی میکردم،شیطانِ عوضی،محال بود فریبم دهی شمشیرم را با طلا معاوضه کنم،فکر اینکه مقابل حسین می ایستادم را هم از سرت بیرون کن،این از محالات بود.
میپرسی چرا؟
برایت میگویم
چون من هر انچه اندوختم یکسر حلال بود و شکمم از حرام پر نبود که سخن مولایم را نشنود،خخخخ
چون روزم را شب نکردم مگر به دستگیری از نیازمندان و شب هنگام از فکر مستمندان خواب چشمانم را نگرفت.خخخخ
چون هرجا حقی از مظلومی ضایع میشد تا ستاندنش آرام نمیگرفتم.خخخخ
چون هرجا پای فرمان امامم در میان بود اهل تدبیر و مصلحت و چون و چرا نبودم و سرا پا لبیک بودم و بس.خخخخ
خلاصه شیطان بینوا، تو را یاری فریب من نبوده و نیست.خخخخ

بازدیدها: ۱۱۱

 
اشتراگذاری
2 دیدگاه ها
  1. آزپلی کوئتا نوشته:

    خخخخ ها چیه…مطلب رو جدی نوشتی ولی هی خخخخ میدی

     
  2. ناشناس نوشته:

    این خخخخ ها یعنی زهی خیال باطل،یعنی من و شما هم بودیم اصلا بعید نبود فریب شیطان بخوریم و حتی روی حسین شمشیر بکشیم،باور نداریم بگردیم ببینیم خصوصیاتی که نوشته های بالا ذکر شده داریم یا نه

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.