شعر گوشه گلدسته
تو را که باغ و بستان هست ، قطعا باغبان داری
یقینا کارگرهایی میان این و آن داری
تو خدمتکارهای بیشماری داری و حتما
برای گله های گوسفندانت شُبان داری
من از تو کار می خواهم ، سگ چوپان نمی خواهی؟!
برایت دم تکان دادم ، برایم استخوان داری؟!
همیشه آب و نان سفره ما با خودت بوده است
برای سفره ما تا ابد هم آب و نان داری
به شوق دیدنت چون یک کبوتر پر درآوردم
برایم گوشه ی گلدسته آیا آشیان داری؟!
میان ازدحام زائران در کوچه حیرانم
بیا و باز کن در را که خیلی میهمان داری
بازدیدها: ۶۹۳
احسنت
شعر زشت . اینقدر حقیر کردن خود !!!!!!!این مورد قبول امام آزادگان نیست .