شعر توسل میرزای نایینی به امام زمان و نگرانی از اوضاع ایران

شعر توسل میرزای نایینی به امام زمان و نگرانی از اوضاع ایران

گشت آشوب آن زمان ایران ما
از خراسان تیره شد احوال ما

روز بود اما سیه اوضاع ما
روس های رو سیه چیره به ما

میرزای نایین که این احوال دید
روزگاری تیره بد احوال دید

خسته از اوضاع درهم برهمش
کرد توسل بر امام و صاحبش

گریه کرد و کرد تزرع هر زمان
شب بدیدش خواب، صاحب زمان

به امام و صاحبش در خواب دید
در کنارش سست و کج دیوار دید

دید میرزا وای دیوار لرزان بشد
شد خیالش وای دیوار ویران بشد

ناگهان دید آن امام مهربان
مهربان با اقتدار صاحب زمان

یک اشاره سوی آن دیوار کرد
زان اشاره استوار دیوار کرد

خنده کرد و گفت بر میرزا چنین
از چه میرزا دل غمینی این چنین

هست دیوار در مثل ایرانتان
من ستونم حافظم ایرانتان

سست یا کج یا که چون لرزان شود
من کجا راضی که آن ویران شود

زان که باشد شیعیانم را مکان
شیعیان جد و بابم را مکان

رسول سلیمانی

___________________
پ ن:
دانلود صوت قطعه سخنرانی استاد هاشمی نژاد

این داستان در کتاب ملاقات با امام زمان ص۱۳۷ ذکر شده است.

بازدیدها: ۲۰۳

 
اشتراگذاری
7 دیدگاه ها
  1. میرزا حسن نوشته:

    بارک الله سلیمانی.شعرت خوب بود.

     
  2. ناشناس نوشته:

    آفرین بر شما ققای سلیمانی.خدا امواتت بیامرزه.باعث افتخاره که پیکوم جوونانی داره و میتونن داستانهای امامان رو به صورت شعر در بیارن و همینا موندگار میشه.همین شعر دست به دست میشه و ثوابشم تا قیامت بهت میرسه.الان خانان و کدخداها و کسایی ک پیکوم منسب داشتند اسمی ازشون نیست اما اگر یه کار خیری کرده باشن یه شعری یه کاری کرده باشن مردم بهمدیگه میگن خدا پردزش بیارمزه.دستت درد نکنه

     
    1. سلیمانی نوشته:

      ممنون
      البته شعر من واقعا قابل تعریف و تقدیر نیست اما انچه که مهمه محتوای اون و لطف امام زمانه
      ممنون از لطفتون

       
    2. ناشناس نوشته:

      عالیییی

       
  3. علی فاتحی نوشته:

    من گمان کردم این سایت از پیکانی ها مطلب میزاری . واقعش عکس این آخوند رو دیدم فک کردم پیکومیه..خخخ اما خب نایین هم همسایه مونه.دمتون گرم از صانعیا و اینام بزارید پس نزدیکترن ک

     
    1. مدیر سایت نوشته:

      سلام / علی آقای عزیز گمان شما درست است و در این سایت مطالبی که در مورد پیکان و پیکانی ها است نشر داده می شود.
      اگر دقت بیشتری داشته باشید در واقع آقای رسول سلیمانی داستانی رو به صورت شعر در آوردند و سراینده این شعر یک جوان باصفای پیکانی است که افتخار دادند و شعرشان را در سایت نشر دادند/موفق باشید.

       
  4. ناشناس نوشته:

    فوق العاده بود خیلی عالی

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.