«حاج شیخ رضا روزبه» مردی از جنس باران
حاج شیخ رضا روزبه در فروردین ۱۳۰۳ در روستای پیکان چشم به جهان گشود. پدر ایشان تقی؛ کشاورز بود. از خردسالی همراه پدر برای کار و کشاورزی می رفت و از همان دوران به مطالعه علاقه داشت. در سن چهارده سالگی به دنبال علم آموزی رفت و حتی مواقعی هم که به صحرا می رفت همراه خود کتاب می برد تا در هر زمان استراحت مطالعه کند.
از علاقه ی او به کتاب همین بس که کتابی داشت به نام داستان حسنین (ع) و آنرا در مسیر رفتن به صحرا می خوانده است . آنقدر این کتاب را خوانده بود که حفظ شده بود. حتی تا آخرین سال های عمر خود نیز دست از مطالعه برنداشت و هر شب به مطالعه ی کتب مختلف می پرداخت و شبی نبود که بدون مطالعه بخوابد.
به دلیل فقر و قحطی شدید در نوجوانی شیخ رضا که در آن سال ها تمام ایران را فراگرفته بود؛ مادرش مخالفت زیادی داشت که درس بخواند. اما رضا روزبه به دلیل علاقه ی خود به علم، مخفیانه و به دور از چشم مادر به علم آموزی ادامه داد .
البته مرحوم شیخ حسن ناصحی نیز ایشان را تشویق به علم آموزی می کرد و اولین معلم شیخ رضا بود که توانست علوم مختلفی را به شیخ رضا بیاموزد.
شیخ رضا روزبه اغیر از شاگردی محضر شیخ حسن ناصحی از محضر ملا علی ناصحی نیز که از علمای نامی دیار جرقویه بود بهره برد.ایشان در رابطه با شیخ حسن ناصحی داستان زیبایی نقل میکرد:
«روزی در دل خود گفتم ان شاء الله جمعه برای اینکه پیش شیخ حسن درس می خوانم فلان مبلغ به او می دهم و این تصمیم را از ترس مادرم به هیچ کسی نگفته بودم. با خود در این فکر بودم که در راه شیخ علی اکبر(پسر شیخ حسن) مرا دید و گفت پدرم می گوید: این را که گفته ای جمعه به من می دهی اگر مقداری از آن را داری امروز به من بده که لازم دارم و من در تعجب بودم که شیخ حسن فکری را که فقط در ذهنم خطور کرده بود را می دانست.»
شیخ رضا روزبه نسبت به اسراف کردن مردم غصه می خورد و دلیل غصه خوردنش را چنین بیان می کند :
«دوران کودکی ام قحطی و گرسنگی و نا امنی همه جا را فراگرفته بود و مردم با سختی و مشقت زندگی می کردند.اسراف و زیاده روی از روی جهل است اگر انسان جاهل نباشد اسراف نمی کند.»
شیخ رضا روزبه می گفت: «چیزهایی را من دیده ام و روزگاری را تجربه کرده ام؛ شما ندیده اید و دعا کنید که دیگر آن روز ها برنگردد. الآن اگر چه گرانی هست ولی انواع و اقسام خوراکی ها موجود است ولی در دوران کودکی من اگر یک شب نان خالی برای خوردن داشتیم خوشحال بودیم و من با اینکه از کودکی کار می کردم ولی حتی یک زیرپوش برای پوشیدن نداشتم.»
از خصوصیات اخلاقی ایشان می توان به سحرخیزی اشاره کرد. از اذن صبح که بیدار می شد دیگر نمی خوابید و پس از نماز به دعا و قرآن و امور روزمره مشغول می شد.
در اینجا جا دارد به این خصوصیت وی نیز اشاره شود که هرگاه کسی به دیدار او می رفت و یا اهل خانواده جمع می شدند برای آنها از داستان ها ، حکم و خاطرات و رسوم قدیمی که سرشار از پند و اندرز و بود می گفت.
شیخ رضا روزبه از بسیاری از رسومات به وجود آمده بسیار ناراحت بود و گلایه می کرد:
– مثلا می گفت در قدیم مراسمات ترحیم بسیار متفاوت تر از الآن بود. در قدیم اگر کسی فوت می کرد همسایه ها تا سه روز تمام برای خانواده ی داغدار غذا می پختند و اجازه نمی دادند خانواده ی داغدار غذا درست کند که البته این از رسوم دوران پیامبر نیز هست.
– یا در مراسمات ختم به مردم قهوه می دادند تا دهان مردم نیز تلخ شود و آنها نیز به نوع خود در غم صاحب عزا شریک باشند.
– یا اینکه در مراسمات ختم فقط دعا و قرآن خوانده می شد و به ذکر مصائب خاندان عترت و طهارت خصوصاٌ اباعبدالله الحسین پرداخته می شد ولی حالا به کلی رسومات تغییر کرده و خانواده ی عزادار باید در روز خاکسپاری و مراسم ختم برای مردم غذا سفارش دهد حتی در بعضی موارد هنوز دقایقی از دفن میت نگذشته مردم و صاحب غزا را برای صرف غذا می برند و میت را رها می کنند. در صورتی که سفارش اسلام این است که پس از دفن میت ساعاتی را در کنار قبر او بمانید و قرآن بخوانید که در این هنگام وحشت میت را فرا گرفته است.
– یا در مراسم ترحیم شربت و شیرینی به مردم می دهند که شربت و شیرینی نشانه ی شادمانی است
– یا مراسم خواستگاری که وقتی پسری به سن ازدواج می رسید یا برای دختری خواستگار می آمد بزرگان فامیل دور هم جمع می شدند و در مورد طایفه ی دختری که می خواهند به خواستگاری اش بروند و یا پسری که به خواستگاری آمده بحث می کردند و تا چند نسل او را می دیدند و اعتقاد داشتند اگر تمام طایفه ای خوب بودند حتی اگر یک بد هم در میان آنها بود از او نترسید و با او ازدواج کنید چرا که او نیز تحت تأثیر آنها خوب خواهد شد و اگر تمام طایفه ای بد بودند حتی اگر یک خوب هم در میان آنها بود از او بترسید با او ازدواج نکنید چرا که او نیز تحت تأثیر آنها بد خواهد شد.
وقتی که حرف از دینداری و تغییر شیوه ی زندگی مردم می شد می گفت؛ ما در بچگی که به هم می رسیدیم از هم می پرسیدیم اصول دین را بگو یا شکیات نماز چند تا است ولی الآن در مورد فلان آهنگ و فلان فیلم می پرسند.حاج اقای روزبه در دوران حیات پر برکت خویش علاوه بر پیش نماز بودن و سخنرانی به تعزیه خوانی و تخت کشی و کشاورزی نیز مشغول بود و مدتی نیز عضو شورای اسلامی روستا شد که تا سال های آخر عمر از این بابت ناراحت و پشیمان بود و همیشه خود را سرزنش می کرد و عذاب وجدان داشت که مبادا به خاطر حضور در شورا حق الناسی بر گردنش باشد و بعد از مرگ نتواند آن را جبران کند.
حاج روزبه در سالهای آخر حیات شریفش در مسجد پاسکو که از قدیمی ترین مساجد منطقه شرق اصفهان است پیش نماز بود و پیرو و جوان از حضور مخلصانه و بی ریای این شخصیت وارسته کسب فیض می نمود.
عاقبت در شب هجدهم آذر ماه سال ۱۳۹۹ در سن ۹۷ سالگی و پس از تحمل ۷ ماه بیماری به لقاء پروردگارش شتافت.
و العاقبۀ للمتقین
دانلود صوت مرحوم شیخ روزبه در مورد گریه بر مردگان
دانلود صوت نکته خاص در خصوص بدنیا اندن فرزند قبل از نماز صبح یا بعد ازآن
ایشان میگفتند: صوت مرحوم شیخ رضا روزبه در مورد رسم مردم قدیمی در خصوص دقت در روزه گرفتن فرزندان در این فایل صوتی نکاتی را بیان کردند.
دانلود صوت شعر استادمحمد علی فاتحی در سوگ حاج شیخ رضا روزبه(ره)
پی نوشت:
متن پیش رو توسط نوه حاج اقای روزبه پیش نویس شده بود که با کمی تلخیص و اضافات در سایت پیکانی ها به مناسبت یکمین سالگرد شیخ رضا روزبه منتشر گردیده است.
بازدیدها: ۱۰۳۷
واقعا خدا رحمتش کنه خیلی خیلی آدم خوبی بود و مساله های خیلی خوبی میگفت
روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها در محشر هم خیلی خوب میخوند
روحش میهمان بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها 🤲🤲🤲🤲
خدابیامرزتش
ذکر اخر در سحده نماز رو در ۱۲ سالگی بهم یاد داد.
و ترجمه کرد…هنوز گرمای محبتش در صحبت ک فرقی بین بزرگ و کوچیک نداشت در خاطرمه
رحمت خاصه خداوند نثار روحش باد .اقا شیخ رضا روزبه انسان ارام ،اگاه ،وبا تقوایی بود که بر دل مینشست واین به دلیل رابطه درستش با خدا بود که خداوند محبتش را بر دل مردم نشانده بود .
به یاد دارم در جریان برپایی اولین نماز عید فطر در مصلی شهدا ی روستا بعد از سالها که این سنت حسنه به فراموشی سپرده شده بود مردانه ومحکم ایستاد وبا وجود ….انروزها ومخالفت مدعیان دین ومنبر،از خود گذشتگی کرد وحرفهای زیادی را تحمل کرد .شیخ رضا یک دیندار واقعی ودر یک کلام انسان بود .
خدایش رحمت کند ودر جوار اولیا الهی ماوایش دهد .
،،فانوس،،.
خدا رحمتش کنه و یادش ماندگار…
حاج اقای روزبه روحانی با صفا و با تقوا.
برای وصیتنامه پدربزرگم رفتیم خدمتشون
به این امید که چون ما بچه یتیمیم طرفداری بیشتری کنه. انگار از دل ما خبر داشت و به برادرم گفت تقسیم ارث و وصیت حکم خداست و دلسوزی و یتیم بودنتون دلیل نمیشه سهم بیشتری ببرید.هر چی سهم پدرتون بوده باید بگیرید نه بیشتر.و دعا کنید خدا سایه پدربزرگتون رو کم نکنه که احترامتون تو فامیل با وجود پدربزرگ تانه.
به قول برادرم شیخ روزبه از دل ما خبر داشت و زبان ما را بست تا حکم خدا را یادمون بیندازه.
بعد از پدربزرگم عموها و عمه ها با ما ۷ پشت غریبه شدند و شیخ راست میگفت….
اگر پیکومیهای عزیز بجای ما قبر شیخ روزبه رو زیارت کردند سلام ما را هم برسانند.
رضا فاتحی
روحش شاد و یادش گرامی باد.