این چیزا،اونروزا اص،معنی نداشت

قدیما هر چی بگی اصولی داشت قاعده داشت
رابطه معنی نداشت هر چی بگی ضابطه داشت

خونواده معنی داشت،اینجوریا کشکی نبود
ازدواج حرمتی داشت،سفیدش اص معنی نداشت

خونه ها شلوغ پلوغ،تو هر خونه یه جین بچه
شعارا دندون و نون،بچه،کَمِش معنی نداشت

میونِ ده تا خونه،یه توپ،به زور پیدا میشد
ولی هر کوچه یه تیم،هر کی یه توپ معنی نداشت

دوستیا مردونه بود،رفاقتا دائمی بود
دوستیِ دختر پسر، اونروزا اص معنی نداشت

مادره نشون میکرد،دختره رو واس پسرش
عاشقی تو کوچه و وِل بازی،اص معنی نداشت

زن و مرد میساختنش زندگی رو خوب و قشنگ
واقعا عاشق بودند،فِرطی طلاق،معنی نداشت

مؤمنه مؤمن بود و اون لاته هم لوتی بودش
آدمی مِلاک بود و ریش اونروزا معنی نداشت

قاضیامون با خدا مجلسیامون بی ریا
صیغه شو،سیلی زدن،اونروزا اص معنی نداشت

هر چی بود طبیعی بود،قیافه ها واقعی بود
دماغای عملی،لب شتری، اونروزا اص معنی نداشت

مادره مادر بود و بچه داری افتخارش
مادرِ گربه ملوس،سگ کوچولو معنی نداشت

دخترامون با حیا،با خدا و بی ریا
دوست پسر،چیتان پیتان،اونروزا اص معنی نداشت

پسرا مرد بودند،قیافه ها مردونه بود
زیر ابرو،مدل موی اجق وجق،اونروزا اص معنی نداشت

دزدامون با اسم و رسم،دزدیاشون ریالی بود
(ب)و(ز)،اختلاص میلیاردی اص معنی نداشت

کاسبا،کاسب بودند،اهل ذکات و خمس بودند
مث حالا اص ندونن خمس چیه،معنی نداشت

همه چی واقعی بود،رابطه ها راستکی بود
دوستیا واقعی بود،مجازی اص معنی نداشت

دکترا پزشک بودند،اهل دوا و درد بودند
ساخت و ساز،بساز بفروش،واس دکترا معنی نداشت

معمارامون با صفا،هر چی میساختن با دوام
اینا حالا مُد شده،بساز بنداز،معنی نداشت

شاعرا،شاعر بودند،شعرای ناب میسرودند
مثل من ،چرند بگند،اونروزا اص معنی نداشت

چی شد ای خدا،دنیا یهو،اینجوری شد
همه چی وارونه شد،حتی هوا وارونه شد

یکی گفت:اینا همش حاصلِ لقمه هامونه
اون یکی گفت:نه بابا تقصیر حاکمامونه

یکی هم دماغشو بالا کشید به زور و گفت:
جنس خوب حل میکنه هر چیزیو،تقصیر جنس بَدامونه

یکی هم ساکت بود و سرش فقط تو گوشی بود
دنیا رو آب ببره مهم نبود،دنیای اون،یه گوشی بود

آخری،خوب میدونم،حرفِ زیاد تو سینه داشت
دنبالِ نون میدوید،واس این چیزا وقت نداشت

وای خدا ،شعرم از قافیه افتاد،چه کنم
شعرای بی قافیه،اونروزا اص معنی نداشت

بازدیدها: ۲۱۶

 
اشتراگذاری
5 دیدگاه ها
  1. ناشناس نوشته:

    دمت گرم رسول سلیمانی

     
  2. محسن نوشته:

    خیلی عالی بودی. کیفیدیم

     
  3. م.ف نوشته:

    مادرا رو گفتی و پدرا رو نه.
    پدرا سرشون تو گوشی نیست؟

     
  4. ناشناس نوشته:

    اخرش خیلی جالبه
    حکایت جوانهای این دورست
    یکی معتاد
    یکی سرش تو گوشی
    یکی هم دربدر یه لقمه نون
    افریننننننننننننن

     
  5. نسیم بهاری نوشته:

    خوبه

     

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.