اهل پیکانیم ما
اهل پیکانیم ما
دهی از جنس کویر
مردمی مؤمن و عاقل و دلیر
از جوانان و زنان ،کودک و پیر
آسمانش همه آبی و قشنگ
و زمینش فرشی از عشق و رنگ
که صفا می بخشد
و روان میسازد
به دل و روح و تنِ انسان،چنگ
کوچه هایش همه خشت و گِل اند
مردمانش همگی اهل دِلَند
و هوایش خوب است
آب آن مطلوب است
سَندو و کُمزه آن ، محبوب است
هیّه و کولزه آن ،مشهور است
گندمش ،خوشه به خوشه نور است
و به هر باغچه اش، انگور است
و اَنارش چه خوش و شیرین است
طعم توت و سَنجوهایش
مایه تسکین است
گیوه اش معروف است
منتسب هست به گیوه پیکانی
و نِمادی ز ذوق وهنر ایرانی
قدمتش طولانیست
هنری پیکانیست
از گذشته و از عهد عتیق،
همه مردان با عشق؛
باگِنه ، مُشته وپرَگ ،تخت ساخته اند
و زنان با سوزن و نخ
تارو پودِ گیوه را بافته اند
این هنر پیکانی ست
قدمتش طولانی ست
گیوه پیکانی ست
شهر ما پیکان است
ما به تاریخ و به فرهنگ مزیَّن
شده ایم
در دلِ کوره تاریخ، آهن شده ایم
در بِزنگاه حوادث،باهم شده ایم
در دل قحطی ها،
از میان همه سختی ها،
باهمه کاستی ها ،
شاهد ما تاریخ است
که چه ها داشته ایم
و به خاک فرهنگ
دانه ها کاشته ایم
و به بام تاریخ
پرچم پیکان را
مقتدر افراشته ایم
وحکایت کنم از آن بازار
که نگین رَه ابریشم بود
کاسبان را همه وقت, همدم بود
برکت و زندگی مردم بود
وَه عجب بازاری
چه شگفت انگیز بود
و چه روح انگیز بود
اهل پیکانیم ما
وبه این آب واین خاک ارادت داریم
شهدایی از جنس شهادت داریم
مردمانی همه از جنس رشادت داریم
به مرام و بخشش،همه عادت داریم
ازسیاهی و پلیدی همه نفرت داریم
ازخطاهای گذشته ،همه عبرت داریم
و به ناموس این خاک،همه غیرت داریم
اهل پیکانیم ما
شهر ما پیکان نیست
قلب ما پیکان است
سرزمین همه نیکان است
ما امیدها داریم
از خدا می خواهیم
شهر ما پیکان را
همه ایمن سازد
از دروغ و دشمن
حمله اهریمن
سهم ما هم این است
که وجود خود را
همه از هر چه بدی هست ،تهی میسازیم
از نفاق و کینه
نفرت دیرینه
و به جای اینها
ما وجود خود را
با ملات خرد و دانش و مهر,
پرکنیم تا بشویم لعل سپهر
وستونی بزنیم
همه با هِسِّ وجود
همه با آزادگی و سعی و سجود
و به سقفش بزنیم
تا که در منظومه تاریخ بماند همه وقت
نسل هایش همه باشند خوشبخت
و به انگشتر ایران نگین باشیم ما
اهل پیکانیم ما
شعر و عکس از :
م.فاتحی
اردیبهشت٩٩
پی نوشت:
شعر به سبک نیمایی یا شعر نو سروده شده که در آن از برخی کلمات و واژگان با گویش محلی استفاده شده که در زیر معانی این کلمات مندرج میشود
هیّه:جو
کولزه:پنبه
سَنجو:سِنجد
سَندو:هندوانه
کُمزه:خربزه
هِسِّ وجود: خِشت وجود
بازدیدها: ۳۲۶
بس وزین و زیبا
دلنشین و گویا
گرد گیری کردی
قاب این آینه را
ما همه عشق به دل کاشته ایم
و از آن خاطره ها داشته ایم
همچنان ساکن این خاک و دیار
همچنان عاشق این ایل و تبار
جملگی چشم به فردا داریم
کشتی عشق به دریا داریم
((پشت دریا شهریست
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است …))
ممنون از شعر زیبا و دلنشینتون
واقعا بی نظیره
درود بیکران
درود و سپاس
چقدر آهنگین و دل نشین بود.من مطالب دیگر شما رو هم میخونم و تو این سایت منتظر مطالبتان هستم. خواهش میکنم جواب سوالمو بدین.اینکه گویش پیکانی داریم خوبه و من قانع شدم ک شوهرم و دخترم رو هم قانع کردم که تو خونه پیکومی حرف زدن بی کلاسی و … نیست.اما گاهی چیزایی هست که باعث مخلوط شدن مسائل میشه.
الان ما بگیم پیکانی هستیم درسته؟ یا پیکومی هستیم؟
با دو نفر از فامیلا صحبت کردم و فهمیدم یک تلگرام فعال هم هست به نام پیکومشهر.خب الان پیکوم درسته یا پیکان.ما پیکانی هستیم یا پیکومی.ممنون اگر با قلم خوبتون اینا را توضیحی بدید.ما ساکن اصفهان هستیم.
درود و سپاس
در واقع اینها دوتا اسم نیستند بلکه یکی هستند که در گویش ها بر طریق مختلف تکلم میشه مثل اینکه در زبان فارسی ما پشت بام را پشت بوم تلفظ کنیم یا تهران را تهرون تلفظ می کنیم
پیکانیهایی که به زبان فارسی صحبت میکنند به زبان محاوره ای پیکان را پیکوم میگن در حالیکه خود پیکانیهایی که با لهجه پیکانی صحبت میکنند پیکان را پیکام تلفظ می کنند و “ن” آخر را “م” میکنند
برای روشن تر شدن موضوع جمله :”میخواهم بروم پیکان” را با دو شیوه تکلم اینجا مثال میزنم
زبان محاوره ای فارسی: میخام بِرَم پیکوم
گویش پیکانی:گوم بِشون پیکام
ممنون توجه شما
بهتر بود بجای منتسب کلمه بهتری به کار ببرید ولی خوب بود😊
درود
شعر ایراداتی در وزن و کلمات داشت که دلیل آن شاعر نبودن و مبتدی بودن بنده بود
از نقد و نگاه شما متشکرم
شعر چون از دل برآمده بود،بر دل نشست.سعی خواهیم کرد از این پس ایراد نگیریم اما شعر از لحاظ وزن و قافیه و ساختار مشکلاتی و ایراد داشت .
موفق باشید
درود و سپاس
بله حتما این موضوع مدنظر واقع خواهد شد
تشکر
بیشتر جاها شعر را فدای قافیه کرده اید.یعنی چون خواستید قافیه تان جور شود یک چیزی که به خط بالا ارتباطی نداشته به آن وصل کرده اید.
پیشنهاد میکنم با شعر کوتاه شروع کنید.
دربند قافیه و وزن نباشید
راحت حرف دلتان را بزنید…
درود
بنده هیچ سابقه شعری نداشته ام و قبل از این تنها یک شعر سروده ام که البته در اشعار بعدی سعی در رفع نواقص خواهد شد
از نقد بجا و صحیح شما سپاسگزارم