آخرین لحظات پدر شهیدان جعفری در عاشورای ۱۳۸۰ ه.ش

عصر عاشورای سال ۸۰ پدرم گفت دلم درد می کند او را از نصرآباد بردم محمد آباد داشتیم از کوچه وارد خیابان می شدیم دست در جیبش کرد و هرچه پول داشت به من داد این کارش خیلی معنی دار بود ولی من اصلا به روی خودم نیاوردم که معنی اش را می فهمم برایم سخت بود تصریح کند.
آقای دکترمجید کریمیان در مجلس سیدالشهدا داشت خدمت می کرد مزاحمش شدیم از دکتر حال حاج نبی الله را پرسید و داشت توضیح می داد که دوسه روز است دلم درد می کند ولی به بنده زاده نگفتم که ناراحت نشود دکتر دستگاه فشار را گذاشت داشت نگاه می کرد ببیند فشارش چند است که پدر به رحمت خدا رفت زیارت عاشورای سوزناکی خواندم در حالی که سرش بر دامنم بود
بعد هم خدمتگزاران اباعبدالله آمدند او را تجهیز کردند حاج نبی الله کریمیان و حاج رضا سلمانی او را غسل دادند
خدا خیرشان بدهد و من هم به همراه مردم عزادار محمد آبد نمازش را در گلستان شهدای محمد آباد خواندم و او را بردیم پیکان عزاداران حسینی از تعزیه ها آمدند تشییع جنازه و او را کنار گلستان شهدای پیکان دفن کردند
آقای استاد نصرآبادی می گفتند صبح عاشورا که طبق رسم هر ساله مردم نصرآباد رفته بودند درب منزل پدر ایشان موقع روضه خوانی به شدت گریه می کرد.
یک هفته بعد من خواب پدر را دیدم به من گفت :
” وقتی مُردَم شهید همت آمد غسلم داد”
به یاد همه ی پدران و مادران شهدا صلواتی می فرستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد

نویسنده: غلامحسین جعفری پیکانی

بازدیدها: ۶۷

 
اشتراگذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.